English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4846 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
equitable mortgage U بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
Other Matches
without his knowing it U بدون انکه بداند
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
customs of war U اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
misdirection U در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
to die a dry death U مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
expressly U صراحتا"
foundership U موسسی :سمت کسی مه بنگاهی رابرپاکرده یاتاسیس نموده است
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
explicity or implicity U صراحتا" یا ضمنا"
frankly U صراحتا جوانمردانه
duress U در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
to make express stipulation to ..... U صراحتا" چیزی را شرط کردن
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
or U یا انکه
encke U انکه
that which U انکه
whoever U هر انکه
one who U انکه
he who U انکه
secondly U دوم انکه
imprimis U اول انکه
on one side <adv.> U یکی انکه
on the one hand <adv.> U یکی انکه
in the second place U دوم انکه
for one thing <adv.> U یکی انکه
imprlmis U نخست انکه
provided U مشروط به انکه
provided U بشرط انکه
ninthly U نهم انکه
even if U ولو انکه
before U پیش انکه
while U حال انکه
that U که برای انکه
on the condition that U به شرط انکه
seventhly U هفتم انکه
for one thing U یکی انکه
tenthly U دهم انکه
inoffensively U بی انکه زننده باشد
innocuously U بی انکه گزندی رساند
lastly U اخر از همه انکه
his reputed son died U انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
harmlessly U بی انکه اسیبی رساند
his reputed son died U انکه مشهوربودپسراوست مرد
out of sigt out of mind U از دل برود هر انکه از دیده برفت
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
irrelatively U بی انکه وابستگی داشته باشد
frothily U بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
ineffectively U بی انکه اثری داشته باشد
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
affimable U شایسته انکه بطورقطع گفته شود
inartistically U بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
numbly U بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
affirmance U افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
pointlessly U بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
inefficaciously U ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
permanent set U حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
inexorably U بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
to spray a tree U داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
fetch ahead U فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
push pop stack U ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
propositioned U موضوع
mattering U موضوع
question U موضوع
propositions U موضوع
matters U موضوع
propositioning U موضوع
proposition U موضوع
afair U موضوع
themes U موضوع ها
subjects U موضوع ها
questioned U موضوع
issues U موضوع
topic U موضوع
text U موضوع
plotless U بی موضوع
theme U موضوع
questions U موضوع
matter U موضوع
issued U موضوع
topics U موضوع ها
themes U موضوع
subject [topic] U موضوع
mattered U موضوع
topic U موضوع
objecting U موضوع
objects U موضوع
criteria U موضوع
subject U موضوع
head U موضوع
subjected U موضوع
topics U موضوع
direct objects U موضوع
point U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
objected U موضوع
motifs U موضوع
issue U موضوع
motif U موضوع
texts U موضوع
subjecting U موضوع
subjects U موضوع
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
issued U موضوع دعوی
issued U موضوع شماره
subduce U موضوع کردن
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
universe of discourse U موضوع بحث
issues U موضوع دعوی
subject of debate U موضوع دعوی
issue U موضوع شماره
subject and predicate U موضوع و محمول
subjects U رعایا موضوع
recitations U تعریف موضوع
recitation U تعریف موضوع
subjects U شیی موضوع
subjecting U رعایا موضوع
sign position U موضوع علامت
cases U موضوع حالت
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
subjecting U شیی موضوع
businesses U موضوع تجارت
business U موضوع تجارت
subjected U رعایا موضوع
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
sides of the question U اطراف موضوع
side show U موضوع فرعی
irrelevant U خارج از موضوع
issues U موضوع شماره
subject matter U مطلب موضوع
side issues U موضوع فرعی
side issue U موضوع فرعی
issue U موضوع دعوی
subject U شیی موضوع
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
case U موضوع حالت
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
What's behind all this? U موضوع چه است؟
objects U موضوع منظره
in question U موضوع بحث
What's going on? U موضوع چه است؟
What's cooking? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
in contestation U موضوع بحث
What's on? U موضوع چه است؟
objecting U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
What is happening? U موضوع چه است؟
What's the matter? U موضوع چیه؟
privity U موضوع محرمانه
grievance U موضوع شکایت
lemma U مقدمه موضوع
beside the question U خارج از موضوع
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1ICR
2make the case? به فارسی چی میشه
1coffee table conversation piece
2In order to be interesting you have to be mean
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1leave the trial?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com